دختر یا پسر

 

 

 

 

 

 

دختر یا پسر!

دختر یا پسر شدن نوزاد تابع هیچ معیار و تخمین شناخته شده ای نیست. ممکن است در یک خانواده فقط دختر ودر خانواده دیگر فقط پسر و در خانواده هایی از هر دو جنس با نسبتهای مساوی یا متفاوت پا به عرصه وجود بگذارند. به این ترتیب اگر مادری در ده زایمان قبلی خود فرزند پسر به دنیا آورده باشد باز هم احتمال دختر یا پسر شدن نوزاد در زایمان یازدهم مثل قبل 50% پسر یا 50% دختر خواهد بود و تفاوتی با زایمانهای قبلی نخواهد داشت. ترکیب کورموزومهای سلول جنسی ماده که بصورت دو X از سوی مادر و کورموزومهای سلول جنسی نر که بصورت یک X و یک Y از سوی پدر صورت میگیرد و جنسیت جنین را مشخص میکند، امری کاملا اتفاقی و تصادفی است. شاید پزشکی نوین PH و یا دمای محیط لقاح و یا سرعت حرکت سلولهای نر را در این اتفاق دخیل بداند ولی همچنان تعیین جنسیت جنین تنها بسته به کورموزوم Y پدر است که خودش با سلول ماده لقاح یابد یا نوبت را به کورموزوم X پدر واگذارد. در گزارشهایی که مربوط به جمع آوری اطلاعاتی در مورد جنسیت متولدین سالها یا دهه های مختلف است، میزان تولد نوزادان دختران یا پسران را با آمارهای متفاوت نشان میدهد. گویی در برخی سالها متولدین یک جنسیت آمار بشتری داشته اند اما این در حالیست که هیچگونه شواهد علمی مبنی بر عواملی که روی این پدیده تاثیر گذاشته باشند در دست نیست.

تشابه دخترها و پسرها

اغلب اوقات از این مسئله غافل میشویم که هر نوزادی فارغ از جنسیت خود انسانی متفاوت با تمام انسانهاست و تنها در معدودی از نیازها و خواسته هایش با هم جنسان خود شریک است. در حالیکه در اکثر جهات حتی با همجنسان خود متفاوت بوده و منحصر به فرد است. این والدین هستند که وظیفه دارند تا این تفاوتها را بشناسند و نیازهای ویژه ی کودک خود را کشف کنند. معمولا مادران با فرزندان دختر ارتباط نزدیکتر و احساس درک بیشتری دارند و پدران همین نوع ارتباط را با فرزندان پسر خود دارند. اینجا باید بگوییم این ارتباطها تنها بعلت داشتن نیازهای مشترک ناشی از همجنسی آنهاست. نه ارتباط بر پایه ی شناخت کودک یا شناخت نیازهای ویژه او. برای شناختن کودک باید دایره دانسته ها را بزرگتر کرد و به تفاوتهای میان انسانها رسید. آنگاه کودک را در زمره این آدمیان متفاوت قرار داد و به او به چشم یک شخص ویژه و منحصر به فرد نگاه کرد که شباهتی با دیگران ندارد و هرچند در بعضی مسایل مانند دیگران است اما شخصیتی جدا و خواسته هایی متفاوت دارد. تنها یک مطلب مهم را باید بدانیم که هر کودکی با هر جنسیت و شخصیتی یک ویژگی مشترک با تمام کودکان دیگر دارد و آن نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است.

سنین بی تفاوتی

تا حدود سنین نه سالگی بچه ها از نظر جنسیتی تفاوتی میان خودشان قائل نیستند و نیازهای اغلب مشترکی دارند که عبارتست از بازی، اسباب بازی و همبازی. این به شرطی است که والدین آنها را رها بگذارند. زیرا زمزمه کردن مکرر این نکته در گوش کودکان که پسرها این کار رامیکنند یا دخترها ان کار را نمیکنند آزادی ذاتی کودک را محدود میسازد. در این دوران کودکان باید برای رفتار درستی که انجام میدهند مورد تشویق و تحسین والدین قرار بگیرند نه برای آنکه دختر خوب یا پسر حرف گوش کنی هستند. برای مثال دختر بچه ی خجالتی که از قضا با دوستش خوب احوالپرسی میکند را  باید اینگونه مورد تحسین قرار داد " من از طرز حرف زدنت با دوستت خیلی لذت بردم یا خیلی خوشم آمد." و گفتن جملاتی از قبیل " تو دختر خوش صحبتی هستی یا دیگر بچه ی کم رویی نیستی" علاوه بر بار منفی کلمات صفاتی را ناخواسته به شخصیت و جنسیت کودک نسبت میدهند، تا تشویق و تحسین کردن او. تحسین شدن رفتارهای خوب کودک از سوی والدین به او این پیام را میدهد که” تو رفتار خوبی داشتی که من را خوشحال کرد” و کودک را برای تکرار آن رفتارها مشتاق تر میکند. تداوم اینگونه تحسین ها باعث شکل گیری رفتارهای درست در کودک میشود. فارغ از اینکه چه جنسیتی یا شخصیتی دارد. در مورد نحوه ی تحسین کودکان در مطالب آتی بیشتر خواهیم گفت.

 

 

 

 

 

تفاوت دخترها و پسرها

بعد از سن نه سالگی کم کم از میزان وابستگی کودک به والدین کاسته میشود. شاید او از شما بخواهد به او اجازه دهید شبی را در منزل یکی از اقوام بماند یا با دوستش به پارک سرکوچه یا سوپرمارکت نزدیک خانه برود. اینها نشانه بیدار شدن حس استقلال طلبی و خود آگاهی در کودک است. شما میتوانید اجازه ی انجام کارهای ایمن و گذراندن ساعاتی خارج از خانه با فردی که به او اطمینان دارید را به او بدهید و اینگونه به این خواسته غریزی او پاسخ درست بدهید. پسرها در مقایسه با دخترها نیاز بیشتری به احساس استقلال شخصی و اعتماد والدین دارند. آنها فعالیتهای خارج از خانه را زودتر از دختران آغاز میکنند و علاقه بیشتری به آن دارند. به همین موازات به حمایت و اعتماد بیشتری از سوی والدین خود نیاز دارند. آنها اینگونه، پیام" تو قوی هستی و میتوانی" را دریافت میکنند. بدون انکه به آنها چیزی گفته شده باشد. واضح است که با این شرایط اشتباهات و خطر آفرینی های آنان نیز افزایش می یابد. والدین باید بجای سرزنش و محدود کردن، او را مورد حمایت قرار داده و در صورتیکه کمکی بخواهد او را یاری کنند. این در حالی است که اغلب دختران تا سنین بالاتر هم ترجیح میدهند مورد حمایت و مهرورزی والدین باشند و بدون هیچ مخالفتی رفتارهای نوازشگرانه و حمایتگر والدین را می پذیرند و این رفتارها از سوی والدین به آنها پیام" تو دوست داشتنی هستی و من دوستت دارم" را میرساند. درست همان چیزی که آنها برای ادامه راه به آن احتیاج دارند. هنگامیکه بخواهیم استقلال طلبی پسر بچه ای را محدود کنیم در واقع به او میگوییم " تو توانایی کافی برای انجام کارها را نداری" و هنگامیکه بخواهیم تا دختر بچه مان بدون کمک و حمایت ما تمام کارهایش را انجام دهد او می پندارد که رهایش کرده ایم و به او توجهی نداریم. 

تفاوت اساسی دیگری که از سالهای آغازین کودکی باید مورد توجه والدین باشد نحوه ی برخورد پسران و دختران با مشکلات و موارد استرس زاست. دخترها هنگامیکه احساس خطر میکنند یا به مشکلی برمیخورند بطور دائم به آن فکر میکنند و جزئیات آن را تجسم میکنند. این مسئله باعث ایجاد دغدغه فکری در آنان شده و برای بازیافتن آرامش خود دوست دارند با کسی در مورد مشکل خود صحبت کنند وآنچه را که در فکر آنها میگذرد با او در میان بگذارند. آنها بسیار آرامش پیدا میکنند اگر پدرشان شنونده حرفهایشان باشد. بدون آنکه راه حلی ارائه کند و یا آنکه بخواهد این گفتگو را نیمه کاره رها کند. شنیدن بهم ریختگیهای ذهنی آنان، آرامش از دست رفته شان را به آنها بازمیگرداند. اما پسران در چنین مواقعی چه میکنند؟ آنها وقتی با مشکل یا استرسی روبرو میشوند ترجیح میدهند مسئله را فراموش کنند. برای اینکار خود را ساعتها سرگرم تلویزیون دیدن یا انجام بازیهای تکراری میکنند. آنها با تمرکز روی بازی یا فیلم خود را از محیط اطراف غافل میکنند و به آرامش میرسند.                    

وقتی از دختر و پسر هم سن و سالی میخواهید کاری مشابه را انجام دهند، حتما دختر بچه بهتر انجام خواهد داد. در حالیکه پسر بچه بخشهایی از کار را ممکن است فراموش کند و یا بطورکل انجام ندهد. این خصلتهای ذاتی بچه هاست و تا سنین بزرگسالی همراه آنها خواهد بود. زیرا بطور ذاتی راههای متفاوتی را برای حل مسایل خود برمی گزینند. دقت به جزییات در دختران و فراموشکاری پسران در مواجهه با استرسها در صورتیکه به شناخت کافی از خود و جنس مخالف خود برسند نه تنها مشکل ساز نخواهد بود بلکه میتوانند مکمل رفتارهای یکدیگر در بزرگسالی و زندگی مشترک باشند. 

 

منابع:

بچه های خوب، پرورش بد/ محمد طاهر معیری

بچه های بهشتی/ دکتر جان گری