تعلیم و تربیت

 

 

 

 

 

 

تعلیم و تربیت

اولین مساله ای که برای تربیت شایسته ی فرزندان باید بدانیم آنست که مراحل تعلیم و تربیت از درون ما آغاز میشود نه از رفتار و کلام ما. پس سالها پیش از انکه به فکر فرزند دار شدن بیفتیم و حتی قبل از ازدواج باید به فکر تربیت خود باشیم. زیرا تربیت کودک چیزی فراتر از آموزش دادن اصول رفتاری و ارزشها به اوست. منظور به کار گیری روشهای پیچیده و ابزارهای دور از دسترس نیست بلکه مقصود آنست که ما والدین کودکانی شبیه به آنچه در درون ما میگذرد پرورش میدهیم نه آنچه که میخواهیم یا انچه که به کودکمان امر و نهی میکنیم.

به همین دلیل قبل از اندیشیدن به اینکه چه امکاناتی برای فرزندم باید فراهم کنیم باید به این مهم پرداخت که چه مهارتهایی را برای فرزند پروری باید بیاموزیم تا فرزندانی مسئول و توانا در محیطی امن و آرام پرورش دهیم. چرا که کودکان ناظران بدون قضاوت رفتار والدین و مجریان بی چون و چرای آموزه های والدین خود هستند.

خانواده اولین اجتماعی است که کودک در آن حضور یافته و سالها با افراد آن نزدیکترین تعاملات را تجربه میکند. مهمترین پیام یک تولد برای والدین، پیام آمادگی برای یک حمایت آگاهانه و طولانی است که برای شکوفا شدن استعدادهای ذاتی کودک باید به کار گیرند.

والدین امروز اولین نسل والدی هستند که با فرزندانی بسیار باهوشتر از دوران کودکی خود روبرو میشوند. تحولات عظیم در عرصه ارتباطات و تغییر یافتن شیوه زندگی باعث شده کودکان مجبور شوند سریعتر رشد کنند و زودتر یاد بگیرند، تا از این گردونه ی دائم التغییر عقب نمانند. کودکان امروزی از رشد ذهنی بالایی برخوردارند و در عین حال بسیار حساس و شکننده اند. در میان کودکان امروزی دیگر نشانی از پوست کلفتی کودکان گذشته وجود ندارد. آنان به لحاظ جسمی و روحی آسیب پذیر تر و دچار مشکلات بیشتری هستند. این ویژگیها در میان کودکان لزوم یادگیری مهارتهای فرزند پروری به روش صحیح امروزی و دور ریختن روشهای قدیمی و سنتی را چندین برابر میکند و این نیازمند گشوده شدن باب تازه ای از کتاب تعلیم و تربیت پیش روی والدین است. آنها نیاز دارند تا بیاموزند چگونه با کودک خود سخن بگویند تا او را تشویق به حرف زدن و بیان مسایل و دغدغه هایش کنند. والدین نیاز دارند تا بیاموزند چگونه میتوانند با حفظ اقتدار و جایگاه والدینی خویش در خانواده به دور از هر تنبیه و تهدیدی به حمایت از فرزندان خود بپردازند و آنها را در مسیر درست رشد و شکوفایی هدایت کنند.

کودکان در این برهه زمانی برای هماهنگ شدن با تغییرات سریع دنیای اطراف خود ناچارند کارهایی گوناگون و تواناییهای متفاوت را بیاموزند که این امر نیاز آنان به حمایت والدین را بیش از پیش روشن میسازد. آنان در آموختن و تجربه کردن این مهارتها بصورت مکرر دچار اشتباهات بزرگ و کوچک خواهند شد که باعث میشود از سنین کم با شکستهایی روبرو شوند و چون به لحاظ روحی ظرفیت و آمادگی چنین شرایطی را نیافته اند، پی آمدهایی از قبیل سرخوردگی، ناامیدی، خشم و... در انتظار آنهاست. که اهمیت پذیرفته شدن و شنیده شدن از سوی والدین برای پشت سر گذاشتن این مراحل و ادامه راه را طلب میکند. آنها همواره نیاز دارند از سوی والدین حمایت شوند تا بتوانند استعدادهای درونیشان را شکوفا سازند و همچنین همواره باید احساس کنند گوشهایی شنوا برای شنیدن آنان و آغوشی باز برای پذیرفتن آنان با تمام اشتباهتشان وجود دارد. که نه تنها سرزنشگر و قاضی نیست بلکه برای دوباره برخاستن و از نو شروع کردن با آنها همراهی میکند.                                                                    

برای برقرار کردن چنین رابطه ای با کودک، دو اهرم عشق و منطق اصلی ترین ابزاری است که والدین باید با در اختیار گرفتن آنها به این عرصه مهم پا بگذارند. آنان در حد توان خود و کودک خود، امکان یادگیری و تجربه کردن را برای کودک فراهم میسازند و اگاهانه و عاشقانه میدانند که تنها عشق ورزی برای تربیت کودک کافی نیست. بلکه نیاز دیگری مطرح است که عبارت از حاکم کردن منطقی درست و انگیزه بخش در فضای خانواده است. منطقی که علاوه بر ایجاد رابطه ای تنگاتنگ با کودک، به او این پیام را میدهد که میتواند برای خود برنامه ریزی کرده و مستقل تصمیم گیری نماید اما هیچگاه بی نیاز از مشورت و نظارت والدین نخواهد بود.

در این روند تربیتی، والدین، ناظرین آگاه و حمایتگری هستند که چتر عشق و آرامش را همواره بر سر کودک خود گسترده نگه میدارند. آنان کودک خود را خوب میشنوند و نیازهایش را میشناسند و کودک می آموزد که خوب گوش کند و مسولیت کارهایش را به عهده بگیرد. برقراری چنین رابطه ای مستلزم گذراندن اوقات مفید بیشتری با کودک است و صد البته به یادگیری مهارتهای تربیتی نیاز دارد تا بتوان به تربیت کودکانی با اعتماد به نفس، مسئول و توانمند پرداخت و از نتیجه نهایی برنده برنده آن لذت برد.

در مطالب آتی سعی داریم در حد بضاعت علمی و تجربی خود به مسئله ی مهم چگونگی تربیت کودکان بپردازیم. ابتدا با مسایل رایج و دغدغه های آشنای والدین شروع خواهیم کرد و راهکارهایی اساسی را پیشنهاد خواهیم داد. امید است در ادامه ی راه علاوه بر همراهی دوستانه، ما را از نظرات و پیشنهادات سودمند خود آگاه سازید. تا بتوانیم در ارائه ی این خدمت ناچیز به پیشگاه شما بزرگواران سربلند باشیم.

 

منبع: 

تربیت با عشق و منطق/ دکتر فاستر دبلیو کلاین و جیم فی