راههای افزایش اعتماد به نفس در کودکان
عزت نفس شالوده اصلی شخصیت هر فرد را تشکیل میدهد. این حس آموختنی نیست و پایدار هم نمیماند. بلکه تا پایان عمر پویا است و ممکن است دستخوش تغییراتی شود. هر چند پایه های اصلی اعتماد به نفس در دوران کودکی و در دامان خانواده بنا نهاده میشود. اما دوران نوجوانی و جوانی را دوران اوج افزایش یا کاهش یافتن این حس میدانند. این احساس سرنوشت ساز مستقیما تحت تاثیر محیط خانواده و تربیت والدین شروع به شکل گرفتن میکند و با تاثیر پذیری از عوامل مختلفی سیر صعودی یا نزولی را طی خواهد کرد. بطور کلی اعتماد به نفس عبارتست از بینشی که فرد نسبت به ماهیت خود و تواناییهایش پیدا میکند. با این مقدمه به بررسی عوامل تاثیرگذار در چگونگی شکل گیری اعتماد به نفس در کودکان میپردازیم.
- مثبت اندیش بودن: مهمترین عامل درونی در هر فرد که باعث افزایش اعتماد به نفس در او میشود مثبت انگاری و مثبت اندیشی است. که شروع آن از کودکی و تحت تاثیر نوع نگرش والدین به زندگی و مسائل زندگی میباشد. کودکی که با والدین مثبت اندیش زندگی میکند می آموزد بجای آه و ناله و ایکاش گفتنها به دنبال راه حل باشد تا از پس مشکلات برآید. از دید اینگونه کودکان زندگی پر از امید و شادی است. اینکه والدین به وقایع و رخدادهای ناخوشایند به چشم مسایل لاینحل ننگرند و سعی کنند تا با تواناییها و داشته هایشان بر مشکلات فایق آیند. به کودک میاموزد که همیشه میتواند روی اندیشه و توان خود و اعضای خانواده اش برای رویایی با مسائل مختلف حساب کند. والدین مثبت اندیش اهل بدگویی نیستند. آنان با یکدیگر مشورت میکنند و به ایده های هم احترام میگذارند. این والدین شکستها را عامل کسب تجربه میدانند و از آنها غولهای بی شاخ و دم نمیسازند. کودکانی که در چنین خانواده هایی رشد میکنند همواره عینک خوش بینی به چشم دارند و در دنیای رنگارنگی که میبینند خوبیها و انسانهای خوب بسیار بیشتر از بدیها و انسانهای بد هستند.
- باورها و ادراکات فرد نسبت به خودش: درک و حسی که کودک از دو سالگی به بعد نسبت به خود پیدا میکند باعث شکل گیری یک تصویر کلی از "من" درون او میشود که رفتار و عملکرد او تحت تاثیر این تصویر ذهنی قرار میگیرند. کودکی که به خاطر ظاهرش مورد تمسخر یا عیبجویی قرار نمیگیرد و همواره نوازش شده و دوستداشتنی خوانده میشود. تصویر ذهنی مثبتی از وضعیت جسمانی خود پیدا میکند. عکس آنچه والدین امروزی انجام میدهند. این تصویر مثبت در آتلیه های مخصوص کودکان شکل نمیگیرد و پوشاندن لباسهای گرانقیمت، گرفتن جشن تولدهای پرخرج و نصب قاب عکسهای متعدد از کودکان تاثیر موقتی و کوتاه مدتی دارند. در حالیکه نوازش کردن دستهای کودک وقتی برایش داستان میخوانیم، کنار گذاشتن گوشی موبایل هنگامیکه با ما حرف میزند، شانه کردن موها و عطر زدن به لباسهای کودک، همبازی شدن با او و گاهی بوسیدن و بوئیدن او راههای ساده، کم هزینه و بسیار تاثیر گذاری هستند تا کودک خودش را دوست داشتنی، زیبا و مورد توجه بداند. برای بوجود آوردن درک مثبت از عملکرد، در وجود کودکان، باید آنها را به خاطر انجام کارهای شایسته کوچکشان مورد تحسین قرار دهیم. اینگونه کودک متوجه میشود کارهایی را که فکرش را هم نمیکند از دید والدین پنهان نمیماند و تلاشهای او بخوبی دیده میشود. از آنجا که دامنه فعالیتهای یک کودک گستردگی زیادی ندارد، تشویق شدن بخاطر کارهای کوچکی که بخوبی انجام میدهد در ذهنش لیست بلند بالایی از تحسینها و توجه والدین را بوجود میاورد.
- کسب مهارت، پیشرفت و موفقیت: در ابتدای کار بین موفقیت در کارها و کسب اعتماد به نفس رابطه ای یکطرفه حاکم است. به این ترتیب که کودک در انجام کار یا به دست آوردن مهارتی کوچک موفق میشود و مورد تشویق قرار میگیرد و این امر باعث افزایش عزت نفس در او میگردد. در ادامه این رابطه دو طرفه خواهد بود. یعنی همانطور که کسب موفقیت در کارها باعث افزایش اعتماد به نفس میشود. با بالا رفتن اعتماد به نفس، کودک جرات پیدا میکند تا کارهای بزرگتری انجام دهد و به فعالیتهای بیشتری علاقه نشان میدهد. بطور مثال وقتی کودک در آموختن پیانو تلاش میکند. در ابتدا دیده شدن پیشرفتهای کوچک او از سوی والدین باعث دلگرمی و تشویق شدن او میشود و عزت نفسش ارتقا میابد. در ادامه این حس اعتماد به نفس او را تشویق میکند تا بیشتر تمرین کند و بهتر بیاموزد. کسب یک مهارت جدید و حاصل شدن پیشرفت در آن باعث موفقیت کودک میشود و تمام این مراحل مورد توجه و تشویق والدین و توجه آنان به تغییرات هر چند کوچک بوده است.
- مقایسه نکردن کودک با دیگر کودکان: مهمترین اصل در کودک پروری شنوا بودن است. بگذارید او تمام آنچه را در درون دارد بیان کند. این بهترین راه برای شناخت نیازها و خواسته های کودک است. با این روش والدین متوجه خواهند شد تفاوتهای زیادی میان کودکان وجود دارد و آنها هر کدام موجودات منحصر به فردی هستند. به این ترتیب دیگر مقایسه کردن آنها با یکدیگر کاری دور از عقل است. برخی از کودکان تمایل دارند تا در انجام کارهایشان مستقل باشند و به اینگونه احساس قوی بودن و عزت نفس خواهند کرد. در حالیکه بعضی از کودکان نیاز دارند تا والدین انگیزه شروع یک کار جدید را در آنان ایجاد کنند و آنها پیروان خوبی برای ادامه کار باشند تا آغازگر آن. این وظیفه والدین است که روحیات کودک خود را بشناسد و مطابق علایق و استعدادهایش او را راهنمایی کند. ایجاد فضای رقابتی منفی و مقایسه کردن کودکان نتیجه ای جز تخریب حس اعتماد به نفس آنان ندارد. حتی کودکی هم که برنده این رقابت باشد در نهایت نمتواند تشخیص بدهد موفقیتش بعلت تواناییهای خودش بوده یا بعلت ضعف رقیبش؟
- حمایت عاطفی خانواده: مهمترین فاکتور بیرونی در شکل گیری عزت نفس در کودکان عکس العمل اعضای خانواده در مقابل عمل آنهاست. کودکان به زودی میاموزند که کدام رفتارشان مورد تایید والدین است و کدام رفتارشان برای آنان ناخوشایند است. اما آنها هنوز آگاهی و مهارت کافی را برای همیشه خوب بودن کسب نکرده اند و ممکن است گاهی اشتباهات و یا حتی رفتارهای خلاف و مجرمانه از آنان سر بزند. بسیار مهم است که والدین تصویر خوبی که ذهن کودک از خودش ساخته را تقویت نمایند و به او اطمینان دهند که تحت هر شرایطی او فرزند آنهاست و با تمام رفتارها و ویژگیهایش مورد حمایت و علاقه آنان است. والدین در این مسیر باید بکوشند تا کودک ایمان پیدا کند با ماهیت دوست داشتنی اش میتواند بر رفتارهای اشتباهش پیروز شود و آنها را اصلاح کند. گاهی کودکان رویاهای دست نیافتنی دارند و برای رسیدن به آنها کارهای عجیب و غریبی میکنند. والدین حمایتگر به این رویاها هر قدر هم دست نیافتنی باشد احترام میگذارند و به تواناییهای کودک خود ایمان دارند. از اینرو او را حمایت میکنند تا بیشترین تلاشش را برای رسیدن به آرزوهایش بکار بندد. در آنصورت اگر در کارش موفق شود که پیروز شده و اگر به موفقیت هم نرسد باز هم چون تمام تلاشش را کرده حس خوبی خواهد داشت که همیشه همراه او خواهد بود.
منبع: 25 اشتباه والدین در تربیت فرزندان/ نوشته: پیتر جکسا