سرطان در طب ایران

 

 

سرطان در طب ایران

سه گام در پیدایش خرچنگ

بقراط حکیم اولین کسی بود که بروز سرطان را ناشی از تجمع سودای اضافی در بدن میدانست و بر اساس آن به معالجه بیماران میپرداخت. قرنها بعد پژوهشگران انگلیسی برای بررسی این نظریه در تشریح کالبد بیمار مبتلا به سرطان علاوه بر توده سرطانی موادی سبز رنگ و ناشناخته در اطراف بافت مبتلا مشاهده کردند که نتوانستند به ماهیت آن پی ببرند. به همین دلیل در مورد تائید یا رد نظریه بقراط سکوت کردند.

 

 

 

در کتاب قانون طب بو علی سینا نیز بر این اصل صحه گذارده شده و شیخ الرئیس سرطان را تورم ناشی از تجمع سودای غیر طبیعی در بدن میداند. هر چند حکیم بوعلی سینا دارویی مرکب از چندین نوع گیاه مختلف را برای درمان قطعی سرطان در یکی از کتابهای خود معرفی کرده است اما تهیه ی این دارو امروزه غیرممکن است. زیرا نام برخی از گیاهان به زبان هندی و عربی و سایر زبانهای رایج در آن دوره نوشته شده و امروز برای ما شناخته شده نیستند وانگهی گونه ی برخی دیگر از این گیاهان دارویی منقرض شده و دیگر یافت نمیشوند. در هر صورت هر چند طب ایرانی امروز از دست یافتن به این ترکیب جاویی بی بهره مانده اما یافته های ارزشمندی از بررسی علل و عوامل ایجاد سرطان، راههای پیشگیری، تشخیص به هنگام و درمان این بیماری صعب العلاج به ما پیش کش نموده است. مطالعات و تحقیقات انجام گرفته روی آثار اطبا و حکمای طب سنتی در طول سالها توانسته چراغ پرفروغی را برای درمانگران و علاقمندان این عرصه برافروخته سازد. در یک تعریف کوتاه میتوان گفت: توده سرطانی تورمی از جنس سوادی نامرغوب و سوخته در بدن است. با این تعریف کوتاه و دقیق قصد داریم چگونگی ایجاد این تورم، ماهیت آن، راههای پیشگیری و درمان آن را در سه گام مورد بررسی قرار دهیم.

 

گام اول: تجمع اخلاط و فساد آنها

هر ماده ای که به بدن وارد میشود خواه خوراکی یا دارویی باشد ویا استنشاقی و جذبی، بنابر طبع سرشتی آن ماده و همچنین مزاج جبلی(طبیعت ذاتی بدن) فرد در فرآیند هضم و جذب به یکی از چهار خلط اصلی یعنی دم(خون)، بلغم(چربی)، صفرا(زرداب) ویا سودا(خلط ته نشین) تبدیل میشود و به اندازه نیاز سلولهای بدن به مصرف میرسد. اضافات اخلاط تولید شده در اندامهای مربوط به خود ذخیره میشوند. بدین گونه که صفرا در کیسه صفرا و سودا در طحال ذخیره میشوند و اضافات دم و بلغم به ترتیب در عروق خونی و لنفاوی در بدن به گردش در میایند. چنانچه در وعده آغاز گرسنگی بعدی بلافاصله فرد غذا مصرف نکند این ذخایر بنابر احتیاج بدن به مصرف سلولها میرسند و این بهترین راه جلویگیری از انباشت این اخلاط اضافه در بدن است. اما بطور معمول انسانها پیش از گرسنگی کامل و در ساعت معینی شروع به غذا خوردن میکنند و یا از میان وعده ها بعنوان پیش غذا استفاده میکنند که در این صورت الویت هضم و جذب با موادی است که به تازگی وارد دستگاه گوارش شده و ذخایر نه تنها همچنان در محل ذخیره شده باقی میمانند بلکه مقداری از اضافات غذایی وعده جدید نیز به آنها افزوده میشود. فعالیتهای بدنی، عدم پرخوری، خوردن به هنگام گرسنگی کامل، دست کشیدن از غذا قبل از سیری کامل و رعایت نکات بهداشت تغذیه ای همواره تعادلی میان غذای وارده به بدن، میزان ذخایر اخلاط حاصل از آنها و میزان مصرف اخلاط تولید شده در بدن برقرار میکند که حافظ سلامت فرد است. در مقابل آن رفتارهای تغذیه ای نادرست، استفاده از مواد غذایی ناسالم و افزایش سموم در بدن که در مقالات پیشین بطور مفصل به آنها پرداختیم علاوه بر آنکه میزان این اخلاط انباشت شده را افزایش میدهد از دیگر سو باعث فساد و تباهی این اخلاط نیز میگردد. البته غذای ناسالم و سموم، اخلاط مورد استفاده سلولها را نیز فاسد میکند ولی آسیبی که از ناحیه ایجاد تباهی در اخلاط انباشته شده به بدن میرساند سنگینتر است زیرا این انباشتها بعلت سکون و فشردگی که دارند پاکسازی آنها دشوارتر است. این اخلاط دگرگون شده و فاسد دائما توسط بدن و یا روشهای پاکسازی که خود فرد انجام میدهد از بدن زدوده میشوند و از مقدار آنها کاسته میشود. اما گاهی سرعت انباشت این اخلاط بر سرعت پاکسازی آنها پیشی میگیرد که به این ترتیب هر روز اخلاط جدیدی بر این تل انباشت اضافه میشود و در محلهای جدیدی( بیشتر در بافتهای متخلخل) مثل ریه، کبد، روده ها و معده رسوب میکنند.

 

گام دوم: عدم پاکسازی موثر

همانگونه که اشاره کردیم عملکرد بدن در پاکسازی اخلاط اضافی به دلیل بالا بودن سرعت و میزان انباشته شدن آنها کارآمدی لازم را نخواهد داشت و از طرفی دیگر اخلاط فاسد شده ماهیت سیالی و روانی خود را از دست داده و چسبنده و غلیظ شده اند که این مساله نیز پاکسازی آنها را دشوارتر میسازد. در اینجا بدن به راهکارهای موثر و کمک کننده برای دفع این اخلاط نیاز دارد و هر قدر این مرحله زودتر آغاز شود دفع این فضولات نیز آسانتر خواهد بود. حکیم بوعلی سینا روشهای دقیق و ماهرانه ای برای آماده سازی یا به اصطلاح پخته کردن این اخلاط در بدن و خارج نمودن آنها بیان کرده است که به این وسیله ابتدا اخلاط به حالت پختگی میرسند و رطوبت و سیالیت لازم را بدست میاورند و سپس دفع میشوند.

 

 

 

 

این مراحل بوسیله مصرف داروهای گیاهی و فعالیتهای بدنی صورت میگیرد. آنگاه به فرموده حکیم این اخلاط را باید در بدن به حرکت د رآورد تا از محل تجمع اولیه خارج شده و آنها را در جهت مخالف محل سکونت قبلی هدایت کرد. آنگاه با اعمال یداوی چون بادکش، فصد، حجامت و امثال آنها به تخلیه آنها پرداخت. پر واضح است که چنین مراحلی جز با نظارت و دخالت حکیمی زبردست امکانپذیر نخواهد بود و ممکن است در اثر مصرف نادرست داروها یا عدم مهارت در انجام پاکسازی فضولات نتایجی عکس آنچه شاید نصیب بیمار گردد.

 

گام سوم: احتراق اخلاط فاسد

در صورتیکه پاکسازی صورت نگیرد و اخلاط فاسد به مدت طولانی در بدن باقی بمانند به تدریج در حکم انبار باروتی خواهند شد که با جرقه کوچکی انفجاری بزرگ پدید میاورند. زیرا این انباشتها به تدریج که رطوبت ازدست میدهند غلیظ، خشک، فشره و چسبنده تر میشوند چنین مخلوطی دیگر نه تنها به راحتی جا به جا و پاکسازی نخواهد شد بلکه با بالا رفتن دمای بدن نقش همان انبار باروت را برای بدن خواهد داشت. عواملی چون بیماریهای عفونی طول کشنده، ناخوشیهای روحی مثل بیخوابیهای طولانی مدت، تغییر محل زندگی به مناطق گرم و خشک و یا مصرف زیاده از حد غذاهای تولید کننده حرارت در بدن با عث افزایش دمای بدن و احتراق این اخلاط فاسد میگردد. از آنجا که محصول سوختن هر یک از چهار خلط اصلی در بدن باعث تولید سودای احتراقی میشود. شعله ور شدن این ورم خلطی فاسد نیز خاکستری احتراقی از جنس سودای غیر طبیعی از خود به جای میگذارد که ماهیتی بسیار چسبنده و غلیظ دارد و باعث میشود تا به بافتهای مجاور خود چسبیده و تورمی غیر طبیعی یا همان توده سرطانی را بوجود آورد. در میان چهار خلط اصلی صفرا و سودا بعلت آنکه در حالت عادی نیز ذاتا خشک و سنگین هستند سوختن انباشتهای حاوی آنها نیز ورمهای سوداوی چسبنده و غلیظتر و غیر قابل درمان را بوجود میاورد. مانند سرطان کبد که محصول سوختن صفرای فاسد انباشته شده در کبد است. اعضایی از بدن که به هردلیلی ضعیف شده باشند و عملکرد و طبیعت سرشتی آنها دگرگون شده باشد محل مناسبتری برای انباشته شدن فضولات هستند و بیماری در آنها پدید میاید. زیرا عضو ضعیف شده علاوه بر آنکه قدرت دفاعی و تغذیه ای خود را از دست داده است به همان اندازه نیز قدرت پاکسازی و تخلیه اخلاط اضافی اش کاهش یافته و بیشتر در معرض خطر قرار گرفته است. ضعیف شدن عضو ممکن است به دلیل آسیبهای فیزیکی باشد و یا آنکه در اثر غلبه سردی یا گرمی و یا تری و خشکی بیش از حد طبیعت ذاتی اش دستخوش تغییرات تضعیف کننده قرار گرفته باشد.

کوتاه سخن آنکه مطالعه کتب نگاشته شده در باب سرطان چه از دیدگاه طب سنتی یا طبق تحقیقات طب مدرن همگی بر نقش اصلی تغذیه در ابتلای بشر به انواع سرطانها تاکید میکنند. در واقع خرچنگها همزاد بشر بوده اند و هر قدر زندگی انسانها به سمت تنوع غذاها و تولید سموم پیش رفته است آنها نیز قدرت گرفته و شیوع و گوناگونی یافته اند. در رابطه با پیشگیری و درمان سرطان طب سنتی نیز همسو با پزشکی نوین با راهکارها و توصیه هایی مشابه به مصاف این بیماری رفته است که بعلت ذکر آنها در مقالات قبلی از تکرار آنها خودداری میکنیم. درمان سرطان درمانی طولانی مدت است که بر پایه ی اصلاح مزاج فرد و گرسنه نگه داشتن توده سوداوی خلاصه میشود. راهکارهای طب سنتی نیز مبتنی بر ساده خوری و فاصله گرفتن از صنعتی شدن زندگی و زدودن آلاینده ها از بدن است که هم راستا با روش مبارزه معکوس به درمان این بیماری میپردازد.

منابع: کتاب قانون طب بوعلی سینا( جلد سوم)

کتاب در مان بیماریها به روش بوعلی / نوشته دکتر محمد حسن نعیمی

مقاله درمان سرطان با طب سنتی / دکتر خیر اندیش