و آشِنایی ما، اشتباه بود آری..
نگاه اوّلمان، یک گناه بود آری..
نگاه کردم و لرزیدم از تبسم تو
که چشم مست پلنگی، به ماه بود آری..
تو ذره ذره نشستی به عمق جانم آه
و سهمم از تو فقط یک نگاه بود آری..
بگیر دست دلم را،که گرمیِ دستت
برای این تنِ ویران، پناه بود آری..
رمیدی از من و ماندم میان مردابی
امید من به رهایی،تباه بود آری..
بیا هنوز هم این دل،.. درست میگویی
و آشنایی ما،اشتباه بود آری..