آه ای غزال٘ چشمِ غزلخند، هِی بخند..
ای وامدار چشم تو؛ مستی، به مِی بخند..
خشکیده باغِ دل، ز نگاه تو سبز شد!
زیباتر از بهار، به سرمای دِی بخند..
تو دم زدی ز عشق و حکایت به نِی رسید؛
معشوق آتشینِ نیستان، به نِی بخند..
در دفتر شفا شده لبخند تو دوا
ای نسخه ی تمامِ حکیمان رِی بخند..
"ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی"
عمری شده ست بهر نگاه تو طِی، بخند..
آری، تو رفته ای و غمت همنشین ماست؛
آه ای غزال چشمِ غزلخند، هِی بخند..