عشق عیان

 

 

..پایان گرفت مستی و پیمان گذشته است..

عشق عیان ز نیمه ی پنهان گذشته است..

 

شبگرد کوچه های غمم، مستِ مست باز،

حد لازمم، ز خشم نگهبان گذشته است..

 

"بنمای رخ" که در هوس ات، لحظه لحظه ام

در آرزوی قندِ فراوان گذشته است..

 

شاید در این بهار، بیایی و بعد از آن،

از نو بکاری ام که زمستان گذشته است..

 

آه ای خیال دوست، که مهمان هر شبی،

دست از سرم بدار، به قرآن گذشته است..