گیرا نگاه

 

 

حالا که آمدی، بنِشین ماهتابِ من..

گیرا نگاه!! باز بگیرم! شرابِ من...

 

بنشین رفیق، خسته ام از اینهمه سکوت

لال است و غمزده، منِ پشت نقاب من...

 

دیدی غم ات چگونه مرا داد دست باد؟

امشب بساز با من و حال خرابِ من..

 

با من بخند، حرف بزن، اندکی برقص

پُر کن مرا ز عطرِ حضورت، گلاب من...

 

با من "مرا ببوس" بخوان، وه! مرا ببوس..

شاید که کم شود عطشِ بی حساب من...

 

آغوش باز کن که بمیرم درون تو

آری خوش آمدی به جهانم، به خوابِ من...